بر مهدی و آن هاله نورش صلوات
بر خال لب و جام طهورش صلوات
بی پرده همه انس و ملک میگویند
بر سال و مه و وقت ظهورش صلوات
عید نوروز
باد نوروز وزیـــده است به کوه و صحرا جامه عیـــد بپـــوشنـــد، چه شاه و چه گد
بلبل باغ جنان را نبـــود راه به دوست نازم آن مطـــرب مجلـــس کـــه بود قبله نم
صوفى و عارف ازین بادیه دور افتـادند جــام مى گیر ز مطــرب، که رَوى سوى صف
همه در عید به صحرا و گلستان بروند من ســرمست، ز میخـــانه کنـــم رو به خد
عید نوروز مبارک به غنــــى و درویش یــــــار دلـــــدار، ز بتخـــانــــه درى را بـــگش
گر مرا ره به در پیر خــــــرابات دهى بــه سر و جان به سویش راه نوردم نه به پ
سالها در صف اربــــــاب عمائم بودم تـــا بـــه دلـــدار رسیدم نـــکنم بـــــاز خــط
امام خمینی(ره)
صلوات
عریضـه های دلم را غبار خواهد برد
خـزان فاصلـه هـا را بهــار خواهد برد
مرا به خیمه خود،حضرت امام زمان(عج)
درست چون پسـر مهزیـار خواهد برد
نسیم، نفحه پیراهنـی ز یوسف را
برای مردم چشم انتظار خواهد برد
خدا یکی ز همین جمعه های سرگردان
نمونه خط خودش را به کار خواهد برد
همان که آید و تا کوچه بنی هاشم
به روی شانه خود ذوالفقـار خواهد برد
بدون بودن او مثل آه سردم من
برای آمدنش روضه نذر کردم من
اللهم عجل لولیک الفرج
محضر مقدس و منور حضرت ولی عصر (عج) صلواتی هدیه کنیم